صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است،عزیزم.
کودک می پرسید: چه کار می کند؟
مادر می گفت: دارد نردبان می سازد.
دزد از نردبان خانه پایین آمد ودر سیاهی شب گم شد.
سال ها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟
حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد. به نردبانی که سال ها پیش، از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت: برای آنکه عده ای رو از آن پایین بیاورد بالا و عده ای رو بالا ببرد.
سلام از از وب زیباتون ممنونم عکس و مطالب جالبی دربابه خنده ومراسم جن گیری در وب قرار دادم اگه دوست دارین سربزنید ونظر بزارین خوش حال میشم
21652 بازدید
6 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
8 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian